نیمه ی سیاهی شب توان روز رو کم کرد ونعره های درون رو زوزه کشید تا در انتهای خیال باطلی که نقشش روکمرنگ کرده بود،فریادرس روزهای رفته باشه. هجوم حمله ی خوشی ها به تکاپو افتادند و روزنه ناخوشی رو بستند اما اگر گذر ناخوشی بیداد کرد،صدای تکاپوی خوشی را خاموش میکند. نمیدونم اینجا هم میتونم راحت حرف بزنم یا نه،اما شاید بتونم از هوای خوبی که درون رگهای نیمه جونم داره جریان میگیره بگم.از هوای خوبی که از زمستون نیس و از جنس بهار و نسیم ملایمش که از جنس فروردین
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت